Tuesday, 29 Esfand 1402، 02:01 PM

درباره سايت

⭐گیمجا⭐

با سلام خدمت گیمر های عزیز
مجموعه وبسایت های گیمجا از 96/11/6 به یاری خدا شروع به کار کرده است.

اهداف و برنامه های گیمجا فراهم نمودن محیطی کاملا حرفه ای و بی نیاز کردن گیمر از جستجو در زمینه های بازی در سایت های مختلف خارجی و داخلی است.
امید است با همراهی شما و معرفی وب به دوستان خود سرعت ما را در این کار بهبود ببخشید.

همچنین دعوت می شود از وبسایت های خرید و فروش کنسول و بازی که در اینجا لینک داشته باشند.
کلیه خدمات وب رایگان هستند و برای راحتی و رضایت گیمر ها می باشند.
برای اتصال به سایر گیمجاها به قسمت پیوندها مراجعه فرمایید.


بایگانی

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاراکتر های بازی Taken7» ثبت شده است

۱

لیست شخصیت های بازی Taken 7

لیست شخصیت های بازی ها

لیست شخصیت های بازی Taken 7

فرصت زیادی تا عرضه بازی Tekken 7 باقی‌نمانده است. جدیدترین نسخه از مجموعه بازی Tekken که این دفعه با تغییرات زیادی روانه بازار خواهد شد. اولین تغییر این قسمت قطعا چند پلتفرمه شدن بازی است که به مخاطبان زیادی اجازه تجربه این بازی مبارزه‌ای زیبا را می‌دهد. در ادامه به معرفی تمامی شخصیت های بازی Taken 7 خواهیم پرداخت.

Akuma

یک مبارز مرموز، یک شیطان که در جریان آشنایی‌اش با کازومی، همسر هیهاچی، خود را در میان کدورتی دیرینه پیدا کرده و حال قصد دارد در بازی Tekken 7 به قول خود به کازومی وفا کرده و بدهی خود را پرداخت کند.

Alisa

یک ربات اندروید که توسط دکتر بوسکونویچ ساخته شد تا به عنوان بادیگارد جین کازاما مشغول به کار شود. طراحی و شکل و شمایل آلیسا دقیقا همانند دختر دکتر بوسکونویچ است که وی پس از مرگ دخترش، آلیسا را با همان ظاهر طراحی کرد. توانایی جنگی بالای آلیسا سبب شده تا وی به یک حریف همه فن حریف تبدیل شود.

Asuka Kazama

دختری از مدرسه سنتی هنرهای رزمی کازاما که در محله خود به نام دلال خلافکاران شناخته می‌شود. از زمانی که آسوکا وارد مبارزات خیابانی شد، لیلی وی را به چشم یک رقیب می‌دید. از طرفی لیلی می‌داند که جین کازاما پسر عموی آسوکا بوده و قول داده است که روزی جین را شکست دهد.

Bob Rechards

زمانی یک مبارز خوش قیافه به واسطه‌ی حساسیت بالا و ظاهرش توانست قلب هوادارانش را از آن خود کند. حال وی تصمیم گرفت با اضافه وزن و تغییر ظاهر خود، نقطه ضعفش در مبارزات را که ناشی از ساختار بدنش بود، از بین ببرد. در ادامه هواداران باب به خاطر اضافه وزن بیش از حدی که پیدا کرده بود از او ناامید شدند ولی وی از عملکرد خود راضی است.

Bryan Fury

یک مبارز رام نشده که از هنرهای رزمی کیک بوکسینگ در مبارزات خود استفاده می‌کند. تا به حال دو بار گزارش شده که برایان کشته شده است و هر بار به شکلی نامشخص زنده شده است. وی زمانی در نیروی پلیس ملی فعالیت می‌کرد و دکتر آبل و دکتر بوسکونویچ برای وی دستگاهی ساختند تا از طریق آن بتواند زنده بماند.

Claudio Serafino

The Sirius Marksman گروهی از جن‌گیرها هستند که به صورت مخفیانه سال‌ها است که در اروپا کار خود را ادامه می‌دهند. در حال حاضر کلودیو سرافینو ماهرترین جن‌گیر این فرقه به حساب می‌آید. در جریان یک ماموریت وی و گروهش از میشیما زایباتسو دیدن کرده تا یک شیطان را رام کنند. وقتی اطلاعات مربوط به کازویا میشیما و جین کازاما، هدف‌های کلودیو را به اشتراک گذاشتند، وی قصد داشت از اتاق کنترل خارج شود که با یک دختر جوان روبرو شد. در همین هنگام دختر جوان از وی خواست تا او را پیش جین ببرد ولی کلودیو می‌خواست نگهبان‌ها را صدا بزند. در انتها کلودیو مجبور شد به دختر جوان اجازه دهد که فرار کرده و در آرزوی این است که روزی بتواند با وی مبارزه کند.

Devil Jin

پس از شکست دادن ارازل، جین کازاما توسط نیروهای سازمان ملل دستگیر شد و در حالتی که بدن بیهوش‌اش توسط هلیکوپتر منتقل می‌شد، فرم شیطانی‌اش بیدار شد و توانست از هلیکوپتری که در آن گرفتار شده بود فرار کند. با وجود تلاش سازمان ملل برای پیدا کردن و دستگیری دویل جین، وی خود را در یکی از شهرهای خاورمیانه پیدا کرد. آن هم زمانی که وارد یک بازار شد و شهروندان از ترس از دست دادن جان خود فرار کردند.

Sergei Dragunov

سرجی دراگونو از سوی ارتش مامور شد تا در تورنومنت Iron Fist شرکت کند. در اولین مسابقه‌اش، حریف‌اش یک زن بود که زودتر از وی در میدان نبرد حاضر شد. موردی عجیب و آشنا در مورد این زن وجود داشت. طولی نکشید که سرجی این زن را شناخت و بدون تلف کردن وقت خود را برای نبرد آماده کرد.

Eddy Gordo

ادی گوردو برای گرفتن انتقام پدرش از کازویا میشیما وارد شرکت G شد. زمانی که چند تن از نگهبان‌ها را سرنگون کرد، یک دختر جوان با ظاهری عجیب پشت وی ظاهر شد و به ادی گفت که نمی‌توانی از من عبور کنی پیر مرد! همین جمله سبب شد تا ذهن ادی آشفته شود. از این‌رو عصبانی شد زیرا فکر می‌کرد دختر جوان به وی بی‌احترامی کرده است و خود را برای یک نبرد آماده کرد.

Eliza

الیزا در ابتدا قرار بود یک خواب کوتاه داشته باشد ولی به مدت ۶۰۰ سال به خواب فرو رفت. از آن‌جایی که او یک خون‌آشام است، پس از بیدار شدن‌اش می‌فهمد که قدرتش تحلیل رفته است. از این‌رو برای بازگرداندن قدرت خود جان چند نفر را می‌گیرد ولی خوردن خون آن‌ها کافی نیست. چیزی که الیزا نیاز دارد، خوردن خون شخصی است که از نیروی معنوی بالایی برخوردار باشد. اما نکته اینجا است که آیا همچین شخصی وجود دارد؟ الیزا برای دانستن این جواب به پایگاه قدیمی جن‌گیرها می‌رود شاید در آنجا راهی برای بازگرداندن قدرت وی وجود داشته باشد.

Feng Wei

فنگ وی همیشه از نوشته روی طومار God Fist پیروی می‌کرد. اینکه تمام استادان رزمی را شکست بده و سبک آن‌ها را تسخیر کن. از این‌رو بهترین مبارز می‌تواند به Dragon God تبدیل شود. برای مبارزه با استادهایی با سبک‌های مختلف، فنگ به زمین تمرین دوران کودکی خود بازگشت و مشغول به تمرین کردن شد. در یکی از روزهای تمرین، یک مرد مبارز در زمین تمرین وی ظاهر و قدرت خود را به رخ کشید. در ادامه زمانی که تمایل خود برای مبارزه کردن را به فنگ نشان داد، فنگ چالش وی را برای مبارزه کردن قبول کرد.

Gigas

یکی از ربات‌های آدم کش شرکت G که به دو دلیل وارد تورنومنت Iron Fist  شده است. اولین دلیل به رخ کشیدن نسل جدید سلاح بیوشیمی که روی گیگاس تعبیه شده است که نمونه قوی‌تری از یک سلاح مشابه شرکت G است و دومین دلیل، جلب توجه هیهاچی میشیما است.

Heihachi Mishima

رهبر اصلی میشیما زایباتسو که به عنوان King of The Iron Fists از وی یاد می‌شود. وی همچنان به مبارزه کردن برای کنترل میشیما زایباتسو علیه کازویا، پسر هیهاچی، و جین، نوه هیهاچی، ادامه می‌هد. پس از تحمل زخم و صدمات‌اش در جریان حمله انتحاری شرکت G علیه هیهاچی، وی با یک مشت آهنی روی صحنه بازگشته است.

Hwoarang

هوارانگ شخصیت جین کازاما، رهبر میشیما زایباتسو، را به چشم یک رقیب می‌بیند. شخصی که علیه دنیا اعلان جنگ کرده بود و یک باره ناپدید شد. حال هوارانگ با خود عهد کرده است که جین را ردیابی کرده و وی را شکست دهد. با اطلاعات کمی که در اختیار داشت، به خاورمیانه رفت. وی شایعاتی از حضور یک شیطان در یک شهر شنیده بود و سریعا از طریق موتور سیکلت معروف خود به محیط مورد نظر رفت. زمانی که هوارانگ به محیط مورد نظر رسید، هیچ شخصی در آنجا حضور نداشت جز جین که ظاهر شیطانی خود را از بین برده بود.

Jack-7

بر هیچ شخصی پوشیده نیست که شرکت G با میشیما زایباتسو یک جنگ قدرت راه انداخته است. با این ‌حال در داخل شرکت G یک جنگ دیگر راه افتاده است و آن هم جنگ ساخت نسل بعدی سلاح‌های انسان‌نما است. از یک طرف جِین و سلاح‌های انسان‌نما مجموعه جک و از سمت دیگر تیم تحقیقاتی که روی گیگاس در حال تحقیق بوده و او را خلق کرده‌اند. به‌واسطه‌ی نمایش قدرت گیگاس در مبارزات مختلف، خیلی‌ها بر این باور هستند که این سلاح جدید از جک بسیار کارآمدتر است. حال هر دو نمونه وارد تورنومنت Iron Fist شده‌اند تا یک بار برای همیشه خود را ثابت کنند.

Jin Kazama

رهبر گروه میشیما زایباتسو که علیه دنیا اعلان جنگ کرده است. وی از طرفی هم در حال دست و پنجه نرم کردن با شیطانی است که روز به روز در حال قوی‌تر شدن است. آرزوی جین کازاما این است که یک‌بار برای همیشه شیطان درون خود را خاموش کند. زمانی که نبرد خود را به پایان می‌رساند، آیا وی امید یا ناامیدی را پیدا خواهد کرد؟

Josie Rizal

جوسی ریزال به واسطه‌ی شغل‌های خود قصد دارد پشتیبان خانواده‌ی خود باشد. وی قسمتی از زندگی‌اش را در نقش یک مدل سپری می‌کند و در زمان‌های دیگر، یک مبارز حرفه‌ای در سبک کیک بوکسینگ است. یک روز پس از تمرین‌اش در جاده‌های کوهستانی، متوجه حضور یک موجود عجیب و غریب شد. وی جیغ‌زنان فرار کرد و در ادامه ناگهان متوقف شد. گویی راه دیگری جز مبارزه با این دشمن وحشی وجود ندارد.

Katarina Alves

کاتارینا آلوز خانواده‌ی خود را از دست داده است و قبل از اینکه توسط مردی ناشناس به سرپرستی گرفته شود، در یک یتیم خانه زندگی می‌کرد. در ابتدا کاتارینا با بد اخلاقی و بی‌حرمتی با پدرخوانده خود رفتار می‌کرد ولی مهربانی و شکیبایی آن مرد در نهایت اخلاق کاتارینا را عوض کرد. روز به روز رابطه این دو شخص محکم‌تر از قبل شد. البته کاتارینا هر از گاهی آن بد خلقی‌های خود را انجام می‌داد. یک روز کاتارینا متوجه این موضوع شد که پدرخوانده‌اش ناپدید شده است. برای اینکه بتواند وی را پیدا کرده و اطلاعات کسب کند، در راه‌های مختلف پول خرج می‌کرد و در نهایت به کمبود بودجه مالی برخورد کرد تا اینکه متوجه تورنومنت King of The Iron Fist شد. به واسطه‌ی تکنینک‌های مبارزه‌ای که پدرخوانده‌اش به وی یاد داده بود، کاترینا به این امید داشت که با کسب جایزه نقدی این تورنومنت بتواند پدرخوانده خود را پیدا کند. در روز اول مسابقات، وی حریفی را دید که به کوهی از عضله شباهت داشت و اصلا نمی‌توانست یک انسان عادی باشد.

Kazumi Mishima

کازومی میشیما، همسر هیهاچی میشیما، به خوبی در سبک هاچیجیو (یکی از سبک‌های کاراته) تخصص دارد. وی از طرفی دوست دوران کودکی هیهاچی به حساب می‌آید تا اینکه این دو دوست عاشق یکدیگر شدند. در ادامه صاحب یک فرزند پسر شدند و چند سال بعد هیهاچی رهبر یک سازمان بسیار بزرگ به نام میشیما زایباتسو شد که این سازمان با هدف تسخیر دنیا برپا شده بود. کازومی عاشق بی‌قید و شرط هیهاچی است و در همان حال یک احساس خطر نسبت به هیهاچی داشت. با این حال هیهاچی دنیا را وارد یک جنگ کرد و کازومی به روش خود سعی کرد او را متوقف کند.

Kazuya Mishima

کازویا با هدف به ارث بردن میراث میشیما زایباتسو بزرگ شد ولی به یک شورش‌گر علیه پدرش تبدیل شد. کازویا زمانی که شیطان درون خود را بیدار کرد، توانست به خوبی او را کنترل کند.

King

شخصیت کینگ نه تنها یک کشتی‌گیر نقاب‌دار حرفه‌ای است بلکه، یک یتیم خانه بزرگ را نیز در اختیار دارد. اخیرا کینگ و کریگ مردوک، دوست قسمت خورده کینگ، وارد یک مبارزه خونین می‌شوند که در جریان این مبارزه هر دو شخص آسیب‌های جدی را می‌بینند. حال کینگ قصد نجات رفیق خود را دارد و می‌داند که این کار هزینه زیادی خواهد داشت. از ترفی یتیم خانه وی‌ در یک خطر قرار دارد آن هم جنگ بین شرکت G و سازمان میشیما زایباتسو است. حال کینگ در شرایط سختی به سر می‌برد و تنها راه باقی‌مانده حضور در تورنومنت King of Iron Fist است تا بتواند جایزه نقدی را برنده شده و مشکلات خود را حل کند.

Kuma

سازمان میشیما زایباتسو به بهانه کمک کردن به امداد در راستای طوفان اخیر که گریبان‌گیر فیلیپین شده است، کوما را به همراه نیروی تکن (Tekken Force) به فیلیپین اعزام می‌کند. به واسطه‌ی قدرت مالی میشیما زایباتسو، کوما و تیم‌اش از محیط‌های طوفان‌زده دیدن کرده و سعی می‌کنند اعتماد مردم محلی را به خود جلب کنند. حال جوانان محلی فیلیپین که کار خود را از دست داده یا از شغل خاصی برخوردار نبودند، به سراغ کوما و نیروی تکن رفته و قصد عضویت در این نیرو را دارند. در همین راستا یک محیط جنگلی را انتخاب کردند تا آزمون و آزمایش‌های اولیه از این جوانان بیکار گرفته شود. در راستای این آزمون ورودی، آخرین مرحله این بود که هر مبارزی که بتواند کوما را شکست دهد، به نیروی تکن راه پیدا می‌کند. از این‌رو اکثر جوانان از این کار صرف نظر کردند و مابقی نیز کشته شدند. در آخر یک زن ورزشکار و جوان باقی‌ماند. در ابتدا این دختر شروع به گریه کردن کرد و کوما احساس بدی پیدا کرد. با این‌ حال به وی حمله کرد تا ماموریت خود را انجام داده باشد.

Lars Alexandersson

افسر سابق نیروی ویژه سازمان میشیما زایباتسو یا همان نیروی تکن که قصد داشت علیه کارفرمای سابق خود کودتا کند. لارس با وجود از دست دادن رفیق‌های خود، همچنان به مبارزه کردن ادامه داده است و قیام خونین وی تا نقطه پایان، فاصله‌ی زیادی دارد.

Marshal Law

مارشال لاو با پرداخت بدهی‌های پسرش سرگرم شده و خیلی دیر متوجه ترک شاگردانش از باشگاه خود شد. هنوز مبلغ زیادی از بدهی باقی‌مانده است و لاو دیگر ایده‌ای برای پرداخت آن‌ها ندارد. برای آخرین راه چاره وی تصمیم گرفت یک مبارز لایق را پیدا کند تا بتواند باشگاه مارشال لاو را اداره کند. از این‌رو مارشال به سراغ پل، دوست قدیمی خود، می‌رود تا ببیند وی شخصی لایق برای این کار می‌شناسد یا نه. پل با شنیدن درخواست مارشال لاو، خود قبول می‌کند که اداره باشگاه وی را به عهده بگیرد. ولی نکته اینجا است که اگر پل اداره باشگاه را به عهده بگیرد، باشگاه در نصف روز ورشکست خواهد شد و مارشال با دانستن این اتفاق، درخواست پل را رد می‌کند. در ادامه وی اعلام کرد که هر مبارز قوی که قصد در اختیار گرفتن این شغل را دارد، می‌تواند به باشگاه آمده و توانایی خود در مبارزه کردن را به نمایش بگذارد. ولی در مقایسه با مارشال لاو هیچ‌کدام از آن‌ها توانایی بالایی نداشتند. یک روز مارشال لاو شایعاتی می‌شنود از اینکه یک هنرمند رزمی که از وی به عنوان استاد God Fist یاد می‌کنند در یکی از روستاهای چین زندگی می‌کند. از این‌رو مارشال لاو فرصت را غنیمت شمرده و یک ملاقات با وی ترتیب می‌دهد.

Lee Chaolan

فرزند خوانده هیهاچی میشیما به این قصد بزرگ شد تا رقیبی برای کازویا میشیما باشد. اما لی زایباتسو را به دلایل مختلف ترک کرد و کمپانی خود را در باهاماس راه‌اندازی کرد. اما تقدیر به گونه‌ای رقم خورد که یک بار دیگر لی و سازمان میشیما زایباتسو سرنوشت‌شان به یکدیگر گره بخورد.

Leo Kliesen

لئو با این هدف وارد مسابقات King of Iron Fist شد که بتواند اطلاعات بیشتری در مورد مادرش پیدا کند. مادر لئو یک محقق در سازمان میشیما زایباتسو بود. هنگامی که وی فهمید اولین مبارزه‌اش در باشگاه زایباتسو خواهد بود، شانس خود را تحسین کرد. اما زمانی که به محل مورد نظر رسید، آن‌ جا را تخریب شده مشاهده کرد. نور مهتاب از لابه‌لای شکاف‌های دیوار و سقف به داخل راه پیدا کرده و محیطی وهم‌آور را پدید آورده بود. در همین هنگام یک شبح پدیدار شد و آرام آرام به سمت لئو آمد. شبح مورد نظر یک شمشیر در دست چپ خود داشت و از ظاهر عجیبی برخوردار بود. آیا این شبح با ظاهر عجیبش یک شیطان است؟

Lili Rochefort

لیلی یک بار دیگر بدون اینکه پدر خود را در جریان بگذارد، وارد مسابقات Kin of Iron Fist شد. وی همیشه به جمعیت و حریف خود لبخند می‌زند. لیلی برای نبرد خود باید با آسوکا کازاما مبارزه کند. شخصی که لیلی او را به عنوان اصلی‌ترین رقیبش در نظر گرفته است. لیلی جوری به وسط رینگ مبارزه می‌آید که انگار صاحب آن است و از بانوی خوش‌شانسی برای فرصتی که در اختیارش گذاشته است، تشکر می‌کند.

Ling Xiaoyu

لینگ شائویو برای پیدا کردن اطلاعات در مورد ناپدید شدن جین کازاما به ساختمان میشیما زایباتسو نفوذ می‌کند. وی با پیش روی خود متوجه صدای هیهاچی میشیما می‌شود که در حال دستور دادن به نگهبابان در مورد محل جین کازاما است. زمانی که لینگ قصد دزدکی گوش دادن به صحبت‌های هیهاچی را دارد، شخصی سفید پوش مانع وی می‌شود. پس از مدتی سکوت وی لینگ را به پشت‌بام هدایت کرده و یک مبارزه را ترتیب می‌دهد.

Lucky Chloe

لاکی کلوی یک هوادار موسیقی پاپ و چهره‌ای مشهور برای برند شرکت G است. زمانی که یک شخص ناشناس وارد شرکت G شد و نگهبان‌ها را یکی پس از دیگری از بین می‌برد، لاکی بدون ترس سر راه آن شخص آمد و راهش را بست. حال او مرد ناشناس را به چالش کشید و درخواست مبارزه کرد. در صورت پیروزی لاکی وی می‌بایست به عنوان یک رقصنده پشتیبان برای لاکی کار کند!

Miguel Cabballero Rojo

زمانی که وی خواهر خود را در بمباران میشیما زایباتسو که توسط جین کازاما دستور داده شده بود، از دست داد، با خود عهد و پیمان بست که انتقام مرگ خواهرش را خواهد گرفت. زمانی که جین ناپدید شد، هدف میگوئل نیز با جین کازاما ناپدید شد. از آن روز به بعد میگوئل همانند یک شبح از یک شهر جنگ‌زده به شهری دیگر سفر کرد. یک روز که از میان ساختمان‌های مخروبه عبور می‌کرد، شخصی آشنا را دید. آن شخص کسی جز جین کازاما نبود. حال میگوئل به حالت دیوانه‌واری به سمت جین حمله می‌کند.

Nina Williams

پس از اینکه نینا ویلیامز نتوانست جین کازاما را درک کند، تصمیم گرفت راه خود را از سازمان میشیما زایباتسو جدا کند. در اولین ماموریت آدم کشی خود، می‌بایست در نقش یک عروس ظاهر می‌شد تا بتواند به یک خانواده مافیایی نفوذ کند. در ادامه یک درگیری شد و اغتشاش رخ داده نظر نیروی تکن را جذب کرد که برای سرکوب کردن خشونت عازم آن منطقه شده بودند. با وجود نیروهای تکن، نینا ویلیامز به خوبی توانست فرار کند. سپس مردی را پیدا می‌کند که به وی ضربه‌زده و به هیچ شکل نینا را تنها نمی‌گذارد. حال نینا ویلیامز به این فکر می‌افتد که یک مبارزه و رویارویی می‌تواند بهترین شانس برای فرار او باشد.

Panda

 پاندا در اصل حیوان و بادیگارد لینگ شائویو است که نگران لینگ شده است. ظاهرا مدتی از نفوذ وی به ساختمان میشیما زایباتسو و کسب اطلاعات در مورد جین کازاما می‌گذرد و خبری از لینگ نیست. پاندا به این نتیجه می‌رسد که به احتمال زیاد لینگ در تورنومنت King of Iron Fist  حضور داشته باشد و وارد مسابقات می‌شود. در ادامه باندا قصد داشت به هنگام ورود از نگهبان‌ها محل نگهداری لینگ را بپرسد ولی عجولانه وارد شد. وی معتقد بود که لینگ در نقطه‌ای از این مکان قرار دارد. در ادامه یک راهرو تاریک را پیش گرفت. اما در انتهای مسیر این لینگ نبود که انتظار پاندا را می‌کشید، بلکه مردی نا آشنا با مدل مویی عجیب و غریب منتظر خروج پاندا از راهرو تاریک بود. حال پاندا از نبود لینگ و طرز برخورد مرد ناشناس خشمگین شده و خشم‌اش به نقطه جوش می‌رسد.  

Paul Phoenix

زمانی که پل فینیکس، پسر طلایی هنرهای رمزی جهان، پا به رینگ می‌گذارد، شور و هیجانی وصف نشدنی در بین جمعیت قابل مشاهده است. این بار زمانی که نام حریف وی از بلندگوها خوانده شد، پل تنها سر خود را در کمال ناباوری خاراند. دوباره حریف وی کوما بود! با این حال برای مدتی خبری از کوما نبود و کلماتی به گوش می‌رسید از اینکه وی از تورنومنت کنار گذاشته شده است.

Master Raven

یک مامور اداره اطلاعات سازمان ملل که یک ماموریت مخفی رده بالا به وی سپرده شده است. مستر ریون باید به تورنومنت King of Iron Fist نفوذ کرده و هدف خود را پیدا کند. وی در محیطی یخ زده باید با حریف خود مبارزه کند.

Shaheen

شاهین برای یک شرکت خصوصی نظامی که متخصص ارائه خدمات امنیتی است کار می‌کند. وی در جریان سال‌های خدمت‌اش توانسته به شهرتی بی‌نظیر دست پیدا کند و در مبارزات نفر به نفر تخصص خاصی دارد. یک روز دوست‌اش درگیر مسائل مربوط به صنعت نفت شد و ناگهان به طرز مرموزی درگذشت. پس از این جریان، علت مرگ، مرگ اتفاقی ثبت شد ولی شاهین می‌دانست یک جای این پازل نادرست است. زیرا تمامی این اتفاقات زمانی رخ داد که کمپانی دوست‌اش توسط شرکت G خریداری شده بود و تیم مدیریت کمپانی استعفا دادند. در جریان تحقیقات خود یکی از بستگان دوستش به یک مهره کلیدی شرکت G اشاره کرد. این شخص شیطانی کسی جز کازویا میشیما نبود. پس از این اتفاق شاهین به این باور رسید که شیطان واقعی می‌تواند وجود داشته باشد ولی وقتی بیشتر در مورد کازویا تحقیق کرد، به این نکته رسید که وی از تمامی ساخته‌های جهنم، بدتر است. حال سوال پیش می‌آید که آیا شاهین انتقام دوست خود را خواهد گرفت یا نه؟ وی وارد یک ماموریت شخصی شده و به شرکت G نفوذ می‌کند.

Steve Fox

استیو فاکس اجراهای زیادی با میشیما زایباتسو داشته اما او هیچ‌گاه جستجو برای اطلاعات درباره‌ی گذشته‌اش را کنار نگذاشت. با اینکه هویت مادرش نامشخص باقی ماند، به یک اسم خاص به طور مکرر بر‌می‌خورد؛ آن شخص کسی جز نینا ویلیامز نبود. با اعتقاد به اینکه نینا چیزی می‌داند، استیو شروع به جستجوی مکان او کرد تا اینکه با یک سرنخ امیدوار کننده مواجه شد. این اطلاعات او را به یک کلیسای با ابهت رساند. در حالی که به چگونگی پیش رفتن فکر می‌کرد، شخصی با لباس عروسی پاره از داخل کلیسا ظاهر شد. او نینا بود که به نظر می‌رسید در حال فرار از چیزی باشد. استیو به او گفت صبر کند اما او توجهی نکرد و به فرارش ادامه داد. استیو که نمی‌خواست این فرصت را از دست بدهد، جلوی او ایستاد و راهش را بست.

 Yoshimitsu

به دلیل انتخاب شدن دوباره‌ی هیهاچی به عنوان مدیرعامل میشیما زایباتسو٬ یوشیمیتسو احساس کرد مورد بدی در جریان است، پس برای تایید ایده‌اش، وارد مسابقه‌ی King of The Fist شد. نقطه‌ی نفوذ او باشگاه میشیما خواهد بود. به نظر می‌رسید این بنا بهترین مکان برای جمع‌آوری اطلاعات باشد و با وجود اینکه ساختمان، میدان مسابقه‌ی او بود، یوشیمیتسو برای احتیاط به صورت هوایی وارد شد. وقتی وارد باشگاه میشیما شد، به نظرش رسید که آن‌جا طوفان آمده‌ باشد. در تاریکی رزمی‌کار جذاب جوانی منتظر یوشیمیتسو  بود. یوشیمیتسو مطمئن نبود اما به نظرش آن فرد کمی عصبی به نظر می‌رسید. با اینکه ظاهر دلربایی داشت، به نظر خطرناک می‌رسید. از این‌رو یوشیمیتسو خودش را برای مبارزه آماده کرد.